مرلین مونرو (متولد ۱ ژوئن ۱۹۲۶ در لسآنجلس، کالیفرنیا – درگذشته ۵ اوت ۱۹۶۲ در همان شهر) بازیگر آمریکایی بود که در دهه ۱۹۵۰ به یکی از نمادهای اصلی جذابیت و زنانگی در سینمای جهان تبدیل شد.
او در چندین فیلم پرفروش و شناختهشده ایفای نقش کرد؛ از جمله «آقایان مو بلوندها را ترجیح میدهند» (۱۹۵۳) و «بعضیها داغشو دوست دارند» (۱۹۵۹).
با این حال، در پشت صحنهی شهرت و محبوبیت، مونرو در زندگی شخصی خود با احساس ناخوشحالی و ناپایداری روحی دستوپنجه نرم میکرد. در سال ۱۹۶۲، او بر اثر مصرف بیشازحد دارو درگذشت.
مرلین مونرو پس از مرگش به یکی از آیکونهای ماندگار فرهنگ عامه و نماد زیبایی کلاسیک هالیوود تبدیل شد.
قد و وزن مرلین مونرو
قد و وزن مرلین مونرو در طول دوران زندگیاش اندکی تغییر میکرد، اما بر اساس اسناد رسمی استودیوی “فاکس قرن بیستم” و پروندهی پزشکیاش در زمان درگذشت، مشخصات فیزیکی او بهصورت زیر ثبت شده است:
📏 قد:
حدود ۱۶۶ سانتیمتر (۵ فوت و ۵٫۵ اینچ)
⚖️ وزن:
بهطور میانگین بین ۵۲ تا ۵۷ کیلوگرم در دوران اوج شهرتش
- در سال ۱۹۵۳ (فیلم Gentlemen Prefer Blondes) حدود ۵۳ کیلوگرم
- در سال ۱۹۶۱ (The Misfits) حدود ۵۶ کیلوگرم گزارش شده بود.
📐 اندازههای بدن (مطابق کارت اندازهگیری استودیو):
- سینه: ۳۶ اینچ (حدود ۹۱ سانتیمتر)
- کمر: ۲۳ اینچ (حدود ۵۸ سانتیمتر)
- باسن: ۳۶ اینچ (حدود ۹۱ سانتیمتر)
این تناسب بدنی به اصطلاح شناختهشدهی “hourglass figure” (فرم ساعت شنی) را ایجاد میکرد، که بعدها به امضای زیبایی کلاسیک هالیوود تبدیل شد.
🧬 نکته جالب:
مونرو برخلاف تصور رایج، لاغر به معنای امروزی نبود؛ بلکه بدنش فرمدار و طبیعی بود. خودش در مصاحبهای با Pageant Magazine در سال ۱۹۵۲ گفته بود:
«من هیچ رژیم سختی نمیگیرم، اما همیشه مراقبم که انرژیام از غذاهای سالم باشد و ورزش را فراموش نکنم.»
دوران کودکی مرلین مونرو
مرلین مونرو با نام اصلی نورما جین مورتنسون (Norma Jeane Mortenson) به دنیا آمد، اما بعدها نام خانوادگی مادرش، بیکر (Baker) را برگزید.
مادر او به دلیل مشکلات روانی بارها در تیمارستان بستری میشد و نورما جین دوران کودکی خود را در شرایط دشواری گذراند — تحت سرپرستی دوازده خانوادهی مختلف و مدتی نیز در یتیمخانه زندگی کرد.
در سال ۱۹۴۲، او با یکی از همکارانش در کارخانهی هواپیماسازی ازدواج کرد، اما پس از پایان جنگ جهانی دوم از هم جدا شدند.
پس از طلاق، نورما جین بهعنوان مدل عکاسی مشغول به کار شد و به سرعت مورد توجه قرار گرفت. در سال ۱۹۴۶ قراردادی کوتاهمدت با کمپانی بیستمسنتوری فاکس (Twentieth Century-Fox) امضا کرد و نام هنری مرلین مونرو (Marilyn Monroe) را برای خود انتخاب نمود.
او در ابتدا چند نقش کوتاه و فرعی در فیلمهایی از استودیوی فاکس و کلمبیا بازی کرد، اما مدتی بعد دوباره بیکار شد و به مدلینگ برای عکاسان بازگشت.
در همین دوران، یک عکس برهنه از او که روی تقویمی چاپ شده بود، توجه بسیاری جلب کرد و باعث شد نقشی در فیلم Scudda-Hoo! Scudda-Hay! (۱۹۴۸) به او پیشنهاد شود — فیلمی که به دروازهی ورود مونرو به سینماهای هالیوود تبدیل شد.

شکوفایی هنری و دوران بلوغ حرفهای مرلین مونرو
مرلین مونرو برای گسترش مهارتهای بازیگری خود، نزد لی استراسبرگ (Lee Strasberg) در استودیوی بازیگران (The Actors’ Studio) در شهر نیویورک آموزش دید — همان مؤسسهای که بسیاری از بازیگران بزرگ هالیوود در آن پرورش یافتهاند.
در فیلمهای «خارش هفتساله (The Seven Year Itch – ۱۹۵۵)» و «ایستگاه اتوبوس (Bus Stop – ۱۹۵۶)» او توانست استعداد خود را بهعنوان کمدینی باهوش و توانمند نشان دهد و تصویری فراتر از نماد جذابیت صرف از خود بسازد.
در سال ۱۹۵۶، مونرو با آرتور میلر (Arthur Miller)، نمایشنامهنویس سرشناس آمریکایی ازدواج کرد و مدتی کوتاه از دنیای سینما فاصله گرفت. با این حال، در سال ۱۹۵۷ در کنار لارنس الیویه (Laurence Olivier) در فیلم «شاهزاده و دختر نمایش (The Prince and the Showgirl)» نقشآفرینی کرد.
موفقیت هنری واقعی او زمانی رقم خورد که در فیلم «بعضیها داغشو دوست دارند (Some Like It Hot – ۱۹۵۹)» بازی کرد؛ نقشی که برای نخستین بار تحسین گستردهی منتقدان را برایش به ارمغان آورد و او را بهعنوان بازیگری جدی و توانا تثبیت کرد.
آخرین فیلم او، «بیهویتها (The Misfits – ۱۹۶۱)، فیلمی درام و نوشتهی خود آرتور میلر بود که مخصوص مونرو نوشته شده بود. اما در جریان ساخت همین فیلم، ازدواجشان رو به فروپاشی رفت و سرانجام در همان سال از یکدیگر طلاق گرفتند.
سالهای پایانی مرلین مونرو
در سال ۱۹۶۲، مرلین مونرو کار بر روی فیلم کمدی «چیزی باید بدهد (Something’s Got to Give)» را آغاز کرد. اما به دلیل مشکلات جسمی و روحی، او بارها از حضور در صحنهی فیلمبرداری غیبت داشت. در ماه می همان سال، برای شرکت در مراسمی مجلل به نیویورک رفت و در آنجا به شکلی ماندگار و معروف، ترانهی «تولدت مبارک» را برای جان اف. کندی (John F. Kennedy) رئیسجمهور وقت ایالات متحده خواند — کسی که گفته میشد با او رابطهای عاشقانه داشته است.
در ماه ژوئن ۱۹۶۲، به دلیل غیبتهای مکرر از پروژه اخراج شد؛ هرچند اندکی بعد دوباره استخدامش کردند، اما کار فیلم هیچگاه از سر گرفته نشد.
مرگ مرلین مونرو
پس از چند ماه انزوا و گوشهگیری، مرلین مونرو در خانهاش در لسآنجلس بر اثر مصرف بیش از حد قرصهای خواب (باربیتوراتها) درگذشت. مرگ او بهعنوان «احتمالاً خودکشی» اعلام شد؛ چراکه سابقهی وابستگی دارویی و تلاشهای قبلی برای خودکشی در پروندهاش وجود داشت.
با این حال، شایعات و نظریههای توطئه بسیاری شکل گرفتند. برخی معتقد بودند که او به قتل رسیده، زیرا قصد داشت رابطهاش را با برادران کندی فاش کند — گفته میشد که با رابرت اف. کندی (Robert F. Kennedy)، دادستان کل وقت آمریکا نیز رابطه داشته است. حتی عدهای ادعا کردند مونرو اطلاعاتی محرمانه دربارهی ارتباط کندیها با مافیا داشته است.
با وجود نبود سند و مدرک قطعی، این فرضیهها تا امروز همچنان ادامه دارند.
میراث و جایگاه فرهنگی
در مدت فعالیت حرفهای خود، فیلمهای مرلین مونرو در نمایش نخستشان بیش از ۲۰۰ میلیون دلار فروش داشتند — رقمی بسیار بزرگ برای آن دوران. شهرت او از هر ستارهی دیگری در زمان خود فراتر رفت.
چهرهی اولیهاش بهعنوان “بلوند جذاب و سادهدل” در سالهای بعد رنگ عوض کرد و تبدیل شد به شخصیتی تراژیک — زنی حساس و ناامن که در زیر فشار شهرت و سیستم هالیوود گرفتار شده بود.
ترکیب ویژهای از آسیبپذیری و حسبرانگیزی، در کنار مرگی بیهوده و غمانگیز، باعث شد مرلین مونرو به یکی از بزرگترین نمادهای فرهنگی تاریخ آمریکا و چهرهای ماندگار در ذهن جهان تبدیل شود.

بیوگرافی مرلین مونرو
بعید است کسی نام مرلین مونرو را نشنیده باشد — ستارهای که در لسآنجلسِ کالیفرنیا با نام نورما جین مورتنسون (Norma Jeane Mortenson) به دنیا آمد (و بعدها با نام نورما جین بیکر غسل تعمید داده شد)، یا مردان مشهوری که با او ازدواج کردند را نشناسد: جیمز دووِرتی، جو دیماجیو و آرتور میلر، نمایشنامهنویس برجسته.
بیشتر مردم میدانند که این معشوقهی آمریکایی با نقش اغواگر و زنانهاش در فیلم نیاگارا (Niagara) جایگاه خود را بهعنوان نماد جذابیت و زنانگی سینما تثبیت کرد. در فیلم آقایان مو بلوندها را ترجیح میدهند (Gentlemen Prefer Blondes) کنار جین راسل، با اجرای بهیادماندنیاش از ترانهی Diamonds Are a Girl’s Best Friend استعداد چندبعدی خود در بازیگری، آواز و رقص را به نمایش گذاشت. فیلمهایی چون چگونه با یک میلیونر ازدواج کنیم (How to Marry a Millionaire)، خارش هفتساله (The Seven Year Itch)، شاهزاده و دختر نمایش (The Prince and the Showgirl) و بعضیها داغشو دوست دارند (Some Like It Hot) باعث شدند تصور «بلوند سادهدل» در فرهنگ عامه رواج یابد؛ چه خوب، چه بد.
اما در ورای نام هنری، روابط عاشقانه و چهرهسازی رسانهای، مرلین مونرو شخصیتی بسیار پیچیدهتر داشت. او کودکی سختی را پشت سر گذاشت — در ده خانوادهی سرپرست و دو یتیمخانه زندگی کرد. مادرش، گلادیس بیکر، از اسکیزوفرنی پارانویید رنج میبرد و بیشتر دوران نوجوانی مرلین در مراکز درمانی بستری بود. در آن سالها، مونرو برای فرار از واقعیت تلخ زندگیاش، به سینما پناه میبرد و رؤیای بازیگر شدن در ذهنش شکل گرفت.
به افتخار این ستارهی افسانهای، در ادامه شش نکتهای را خواهید خواند که احتمالاً دربارهی مرلین مونرو نمیدانستید:
۱. صدای خاص و نفسدار مونرو، روشی درمانی برای غلبه بر لکنت زبان بود
مرلین از کودکی دچار لکنت زبان بود. یک متخصص گفتاردرمانی به او آموخت تا با لحن بم و آمیخته به نفس صحبت کند، روشی که بعداً به یکی از مشخصههای اصلی صدای او در فیلمها و آوازهایش تبدیل شد.
جالب اینکه در هنگام فیلمبرداری آخرین فیلمش — Something’s Got to Give (۱۹۶۲) — لکنت زبانش بازگشت و باعث شد در بیان دیالوگها دچار مشکل شود. کمی بعد، کمپانی فاکس قرن بیستم همکاری خود را با او قطع کرد.
۲. قرار بود نقش «هالی گلایتلی» در Breakfast at Tiffany’s (۱۹۶۱) را او بازی کند
نویسندهی داستان، ترومن کاپوتی (Truman Capote)، اولین انتخابش برای نقش اصلی مرلین مونرو بود. طبق گفتهی سم واسون، نویسندهی کتاب Fifth Avenue, 5 A.M.، دلیل رد این پیشنهاد این بود که پائولا استراسبرگ (مشاور و مربی بازیگری مونرو) به او توصیه کرد چنین نقشی — زنی از طبقهی خاص — به اعتبارش لطمه میزند.
کاپوتی از تصمیم استودیو برای انتخاب آدری هپبورن بهشدت ناراحت شد و گفت: «پارامونت از هر نظر به من خیانت کرد.»
۳. لباسی که مونرو هنگام خواندن «Happy Birthday» برای جان اف. کندی پوشید، آنقدر تنگ بود که مجبور شدند او را در لباس بدوزند
این لباس کاملاً رنگ پوست و با کریستالهای درخشان پوشیده شده بود. بیل ری (Bill Ray)، عکاس مجله Life، بعدها توضیح داد:
«وقتی بیرون آمد، لحظهای سکوت سنگینی برقرار شد… و ناگهان با آن صدای نفسدارش گفت “Happy biiirthday to youuu” — و همه غرق شگفتی شدند.»
این لباس در حراج سال ۱۹۹۹ به قیمت ۱.۲۶ میلیون دلار فروخته شد و رکورد گرانترین لباس مربوط به یک فرد مشهور را ثبت کرد.
۴. یادگارهای مونرو در حراجها توسط چهرههای سرشناس خریداری شدهاند
برای مثال، مارایا کری در سال ۱۹۹۹، پیانوی سفید گرند او را که در اصل متعلق به مادرش بود، به قیمت ۶۶۲٬۵۰۰ دلار خرید.
تامی هیلفیگر نیز **شلوار جین آبی فیلم River of No Return (۱۹۵۴) را با قیمت ۳۷٬۰۰۰ دلار و همچنین **چکمههای چرمی مربعیشکل فیلم The Misfits (۱۹۶۱) را به قیمت ۷۵٬۰۰۰ دلار خرید و آن را به دمی مور هدیه داد.
در سالهای بعد، کیم کارداشیان در مراسم Met Gala سال ۲۰۲۲ همان لباس معروف «Happy Birthday, Mr. President» مونرو را بر تن کرد — هرچند لباس در واقع متعلق به موزهی Ripley’s Believe It or Not! بود و بهصورت امانت در اختیارش قرار گرفت.
۵. با وجود ظاهر شدن مونرو روی جلد اولین شمارهی مجلهی Playboy در سال ۱۹۵۳، او هرگز با هوگ هفنر ملاقات نکرد
خالق مجله، هوگ هفنر (Hugh Hefner)، بعدها گفت:
«او در کلاس بازیگری برادرم در نیویورک بود، ولی من هرگز او را از نزدیک ندیدم. تنها یکبار تلفنی با او صحبت کردم.»
در سال ۱۹۹۲، هفنر قبر شمارهی مجاور مونرو را به قیمت ۷۵٬۰۰۰ دلار خرید و گفت:
«میخواهم جاودانه، در آرامگاهی کنار او آرمیده باشم. انگار حلقهای از یک داستان ناتمام بسته میشود.»
۶. مرلین مونرو در مسیر انتقال به بیمارستان درگذشت، نه در خانهاش در برنتوود
طبق مستند «راز مرلین مونرو: نوارهای شنیدهنشده» ساختهی اما کوپر، مرگ او — که رسماً «خودکشی احتمالی بر اثر مصرف باربیتوراتها» اعلام شد — بر اساس تحقیقات تازه آنتونی سامرز (Anthony Summers) روایتی متفاوت دارد.
به گفتهی صاحب شرکت آمبولانس والتر شیفر (Walter Schaefer)، مونرو هنگام رسیدن آمبولانس هنوز زنده بود، اما در مسیر درگذشت، و سپس پیکرش را به خانه بازگرداندند.
این یافته سؤالات جدیدی را دربارهی آن شب مرموز ایجاد کرد؛ اما همانطور که میگویند:
«در دنیای نمایش، هیچ چیز واقعاً ساده نیست.»
بعد مرگ مرلین مونرو با جسدش چه کردند؟
پس از مرگ مرلین مونرو در بامداد ۵ اوت ۱۹۶۲ (۱۳ مرداد ۱۳۴۱)، با جسد او برخوردی انجام شد که هنوز هم جزئیاتش برای بسیاری از علاقهمندان سینما مهم و پرسشبرانگیز است. در ادامه، روند وقایع بعد از درگذشت او تا دفن نهایی بهصورت دقیق و تاریخی آمده است:
🕓 کشف پیکر و حضور پلیس
در ساعت حدود ۳:۳۰ بامداد، اوِن موری، خدمتکار وفادار مرلین، وقتی از او پاسخی دریافت نمیکرد، درِ اتاقخواب را شکست و وی را برهنه، در تخت و در حالت چهرهبهپایین یافت. داروهای آرامبخش و خوابآور روی میز کنار تخت بود. بلافاصله دکترش (دکتر رالف گرینسون) و پلیس لسآنجلس مطلع شدند.
گزارش اولیه نشان داد که او حدود نیمهشب درگذشته و هیچ نشانهای از درگیری یا جراحت در بدنش وجود ندارد.
⚕️ انتقال به سردخانه و کالبدشکافی
جسد مرلین حدود ساعت ۵:۴۰ صبح به سردخانهی ادارهی پزشکی قانونی لسآنجلس (L.A. County Morgue) منتقل شد.
در همان روز، کالبدشکافی توسط دکتر توماس نوگوشی (Dr. Thomas Noguchi) – که بعدها به «پزشک ستارهها» معروف شد – انجام گرفت.
نتیجهی رسمی:
علت مرگ مرلین مونرو: احتمالاً خودکشی بر اثر مصرف بیش از حد باربیتوراتها (قرص خوابآور).
در معده و خونش مقدار زیاد Nembutal و Chloral Hydrate یافت شد.
گزارش نهایی هیچ نشانهای از تزریق یا جبر فیزیکی نشان نداد؛ اما ناهماهنگی در شهادتها باعث شد بعدها تئوری «مرگ مشکوک» و حتی «پنهانکاری دولتی» قوت بگیرد.
💄 آمادهسازی برای خاکسپاری
جسد مرلین مونرو را برای خاکسپاری به سالن یادبود وستوود (Westwood Village Memorial Park) در لسآنجلس منتقل کردند.
دوست و همسر سابقش، جو دیماجیو (Joe DiMaggio)، تمام مقدمات مراسم را بهطور خصوصی و کاملاً محترمانه بر عهده گرفت.
او حتی استودیوهای فیلمسازی و رسانهها را از حضور در مراسم منع کرد.
آرایش و آمادهسازی پیکر توسط آلن “وایتسی” اسنایدر (Allan “Whitey” Snyder)، گریمور اختصاصیاش انجام شد — همان کسی که سالها قبل از او قول گرفته بود اگر بمیرد، «آخرین آرایش چهرهاش» را نیز انجام دهد.
⚰️ مراسم تدفین (۸ اوت ۱۹۶۲)
مراسم کوچک و خصوصی با حضور حدود ۳۰ نفر از نزدیکترین دوستان برگزار شد.
جسد مرلین در تابوتی از برنز براق قرار گرفت و با لباس سبز عاجیرنگ و آرایشی طبیعی به خاک سپرده شد.
جو دیماجیو در تمام طول مراسم در سکوت گریست و پس از خاکسپاری، دستور داد برای ۲۰ سال، سه بار در هفته، گل رز قرمز روی قبر او گذاشته شود.
🕊️ محل دفن
او در قطعهی مخصوص مشاهیر گورستان Westwood Village دفن شد – همانجایی که بعدها هوگ هفنر (بنیانگذار Playboy) قبر مجاور او را به قیمت ۷۵٬۰۰۰ دلار خرید تا در ابدیت کنار مرلین آرام بگیرد.
🪞 وضعیت جسد طبق شاهدان
کارکنان سردخانه بعدها گفتند جسدش آرام، بدون نشانهی مقاومت یا رنج بود؛ مدل موهایش کامل و چهرهاش هنوز شبیه همان ستارهی محبوب سینما.
میکاپ نهاییاش چنان طبیعی بود که بسیاری گفتند:
«انگار فقط در خوابی عمیق فرو رفته است.»
مرلین مونرو و شاه ایران
موضوع مرلین مونرو و محمدرضا شاه پهلوی از جمله مواردی است که گاه در کتابها، مجلات زرد و شایعات تاریخی ذکر شده، اما واقعیت تاریخیِ مستند و قابلاثباتی دربارهی دیدار مستقیم یا رابطهای میان آن دو نفر وجود ندارد. با این حال، چون نام هر دو در دههی ۱۹۵۰ و اوایل ۱۹۶۰ در دایرهی قدرت، شهرت و رسانهها مطرح بود، گمانهزنیها و داستانهایی شکل گرفت که در ادامه بهصورت دقیق تفکیک میشوند:
🧾 واقعیت تاریخی
- هیچ سند رسمی، عکس، یا گزارش مطبوعاتی معتبر وجود ندارد که نشان دهد مرلین مونرو و شاه ایران یکدیگر را ملاقات کردهاند.
- شاه در آن زمان (اواخر دههی ۱۹۵۰ تا اوایل دههی ۱۹۶۰) گهگاه به آمریکا سفر میکرد، اما هیچیک از برنامههای رسمی یا خصوصی او شامل دیدار با ستارگان هالیوود از جمله مونرو نبوده است.
- سازمانهای آرشیوی آمریکا مثل U.S. National Archives و Getty Images Archive نیز هیچ مدرکی از ملاقات آن دو ثبت نکردهاند.
🗣️ شایعات موجود
- برخی منابع غیررسمی در دههی ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ (مثلاً در مجلههای آمریکایی مانند National Enquirer یا چاپ پاریس France Soir) نوشتند که شاه ایران در یکی از سفرهایش به کالیفرنیا مجذوب مونرو شده و تقاضای دیدار خصوصی کرده است؛ ولی چنین داستانهایی هیچگاه با شاهد یا مدرک پشتیبانی نشدند.
- روایت دیگر ادعا میکرد شاه از طریق یک واسطهی ایرانی مقیم لسآنجلس خواسته بود برای او فیلمی خصوصی با حضور مونرو ضبط شود — اما حتی نام آن واسطه، زمان دقیق و هیچ مدرک تولیدی ثبت نشده و از نظر پژوهشگران تاریخ جعلی است.
- عدهای این شایعه را با ماجرای رابطهی واقعی مونرو و جان اف. کندی خلط کردهاند؛ زیرا هر دو (شاه ایران و کندی) در همان دوران نماد سیاست و قدرت بودند، و رسانههای عامپسند گاه ماجرا را به شکلی sensational ترکیب کردهاند.
📚 تحلیل پژوهشی
پژوهشگرانی چون آنتونی سامرز (نویسندهی کتاب Goddess: The Secret Lives of Marilyn Monroe, 1985) و دونالد اسپوتو (نویسندهی Marilyn Monroe: The Biography, 1993) هر دو تأکید دارند:
«هیچ مدرکی دال بر دیدار یا نامهنگاری میان مونرو و شاه ایران وجود ندارد.»
این نویسندگان حتی در بخش پیوست کتابهایشان از طریق اسناد رسمی وزارت خارجهی آمریکا و گزارشهای امنیتی (FBI Files on Marilyn Monroe) موضوع را بررسی کردهاند و نتیجه روشن است:
🔹 شاه هرگز با مرلین مونرو ملاقات نکرد.
🪞 جمعبندی
😄 بنابراین، هرچند تصور دیدار «زیباترین زن هالیوود» و «پادشاه ایران» برای رسانهها جذاب بوده،
اما در واقعیت تاریخی:
این صرفاً شایعهای بیاساس است که از دههی ۱۹۷۰ در نشریات عامهپسند شکل گرفت و هیچ پشتوانهی واقعی ندارد.